دردنیایی که دموکراسی
حرف اول رامیزند وانسان مبنای همه چیز است آیا درست است با دید خفت وخواری به انسان نگاه کرد آیا درست است انسانهای بی گناه را کشت وآنها را به دار آویخت وخانواده ای را بدون سرپرست رها کرد آیا درست است جوانان بی گناه کرد را بدون هیچگونه جرمی که درخور مجازات باشد مجرم شناخت وآنها رابه اعدام محکوم کرد.
یعنی خون جوانان ما آنقدر بی ارزش است که به بازیچه آخوندهای این حکومت تبدیل شده است که هرکسی رادلشان خواست پای چوب دار میفرستند پس دموکراسی که ا آخوندها از آن دم میزنند کجا رفته است .
آیا
می توان این همه ظلم وجنایت وحشیانه را نادیده گرفت وبی خیال از کنار آنها گذشت یا باید با آنها جنگید وفریاد خون خواهی سر داد.
تاکی بایدنشست ودست روی دست گذاشت وبه به این ظالمان خونخوارنگاه کرد وحسرت خوردآیاوقت آن نرسیده کاری بکنیم و نگذاریم خون جوانانمان پایمال شود .آیا باید نشت ودید که خون بی گناهان از دست این وحشیان بچکد واقعاوقتش نرسیده کاری بکنیم وخود را ازاین فلاکت نجات بدهیم واین حکومت شوم را برچینیم.
اعدام کلمه ای است که مردم از ترس آن نمی توانند هیچگونه اعتراضی نسبت وحشی گریهای جمهوری اسلامی انجام بدهند هر کسی هم اعتراضی داشته باشد باید خود را بالای دار ببیند.
درزندانهای این رژیم بی گناهان زیادی هستند به انتظار اجراشدن حکمشان نشسته اندویا چنذین نفرکه حکمشان اجرا شده وبی گناه کشته شده اند.
کم نیستند افرادی که ازاین همه ظلم وجنایت خسته شده وبه تنگ آمده اندولی ازترس این خونخواران نم توانند که حرفی بزنند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر